گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ روز گذشته بخش اول میزگرد ما با حضور امین حاجیهاشمی (مسئول بازی های رایانه ای مرکز توسعه فاوا و رسانه های دیجیتال)، مهدی جعفری، (مسئول مرکز هنرهای رقومی بسیج)، سیدرسول منفرد، (دبیر اجرایی اولین جشنواره مردمی بازیهای رایانهای عمار)، علیرضا بیات، (مدیر اجرایی اولین جشنواره بازیهای رایانهای عمار)، عماد رحمانی، (بازیساز)، درباره وضعیت صنعت «بازی» در ایران منتشر شد. بخش پایانی آن را در ادامه میخوانید.
آقای منفرد، بچه های عمار معمولاً وقتی به چیزی ورود می کنند که در آن خلاء باشد. حالا با وجود فعالیت آقای جعفری در بسیج در حوزه بازی، عمار چه کاستی و ضعفی در کار این دوستان دید که تصمیم گرفت در این زمینه هم ورود کند؟
آقای منفرد: ما یک بار می خواستیم در دانشگاه مان نمایشگاه کتاب برگزار کنیم. بعضی دانشجوها می گفتند کتاب های دفاع مقدس – یا به تعبیر آقای رحمانی با ظاهر انقلابی و دینی - خیلی طرفدار ندارد.جالب اینکه در همان نمایشگاه، کتاب «حسین عقل سرخ» نوشته آقای رحیم پور پرفروش ترین کتاب شد! چرا این اتفاق افتاد؟ برای اینکه تصادفاً یک ماه قبلترش شب اربعین این کتاب را معرفی کرده بودیم. کتابی که با اختلاف قریب به دو برابر پرفروش ترین کتاب شد.این درست نیست که بگوییم مردم طرفدار این ها نیستند. بازی های خنثی یا مبتذل عقبه ای دارند. این عقبه به وسعت بازی سازی در ایران نیست، به وسعت بازی سازی در دنیاست. در همین رسانه ها، این جور بازی ها تبلیغ می شود. به همین خاطر خیلی منطقی است که مخاطب پس نمی زند. از طرفی ما نباید توپ را مطلقاً به سمت تولید کننده بیندازیم. در حد خودش هر کسی باید مسئولیت بپذیرد. قطعاً این هست. نباید همه را یک طرفه برانیم. به نظرم مجموعه هایی که در حوزه هنر انقلاب کار می کنند، یا مشغول کار رسانه ای برای انقلاب اسلامی هستند، همه مسئولند. باید برای ذائقه سازی مخاطب تلاش کنند. به نظرم همان تجربه کوچکی که ما در فروش کتاب در دانشگاه داشتیم می تواند در فضای بازی سازی هم رقم بخورد. به شرط این که ما رسانه های دیگر را از بازی جدا نبینیم. اینا به هم ربط دارند. مراسمی را که در هیئت برگزار می شود از کتاب جدا نبینیم. اگر دیدیم این بلا سرمان می آید. همان طور که آنها جدا نمی بینند. اسباب بازی را از بازی جدا نمی بینند. بازی را از سایت خبری جدا نمی بینند و غیره. اما در خصوص اینکه چرا جشنواره عمار وارد فضای بازی شد، اولا احساس می کنم اینقدر در کشور جا برای کار در زمینه بازی هست که حالا حالاها مجموعه ها جای هم را خیلی تنگ نمی کنند. البته باید ملاحظاتش را هم مد نظر داشته باشیم که کار موازی نشود.
خیلی جای کار داریم. چه چیزی بدتر از اینکه در کشور ما بازی به عنوان سرگرمی شناخته می شود. یعنی حتی کارکردهای رایج بازی در کشورهای غیرانقلابی دنیا در کشور ما پذیرفته شده نیست. به نظرم همین کافی است برای این که بگوییم چرا جشنواره عمار وارد این فضا شده. به اضافه اینکه جشنواره عمار بعد از شش دوره اعتباری کسب کرده و وظیفه دارد در این حوزه هم ورود کند. آن اعتماد مردمی که ایجاد شده را باید خرج کرد. جشنواره نباید برای خودش بت بشود. عمار اتفاقاً نسبت به همه شاخه های هنر انقلاب مسئول است. منظورم این نیست که من بعد همین جوری جشنواره فلان و فلان راه بیندازیم. از طرفی جشنواره عمار با سازمان های دیگر فرق می کند. جشنواره برای خودش کارکردی دارد، سازمان کارکردی دیگر. منتهی در بین جشنواره های رایج یک جور فرم گرایی به صورت عام در همه شاخه های هنر در کشور می بینیم. این فرم گرایی در بازی های رایانه ای هم هست.
در خصوص سرمایه گذاری هم حواسمان باشد، ما نمی خواهیم صنعت بازی یا سینما یا هر شاخه دیگری کاملاً رنگ و بوی تجاری بگیرد. در این صورت قواعد تجارت به صورت کامل بر آن حاکم می شود. خیلی از بنگاه های بزرگ رسانه ای دنیا پشتوانه مردمی دارند. به معنای خریدار کالا. در کشور ما هم به جای اینکه تاکید کنیم روی سرمایه گذار خصوصی- که معلوم نیست اگر بیاید بازی را به چه سمتی می برد- بهتر است پشتوانه مردمی پیدا کنیم. اگر در سینما سرمایه گذار خصوصی ورود کند به سمت تولید فیلم های انقلابی نمی رود ترجیح می دهد فیلم بفروش بسازد. ما باید دنبال خریدار باشیم. تولید کننده ممکن است در آغاز کالای کوچکی تولید کند، اما بعد از برگشت سرمایه می تواند اثر بعدی را بهتر بسازد.
آقای حاجی هاشمی: ما برای این که صنعت بازی داشته باشیم باید زیرساختهای فرهنگی و اقتصادی داشته باشیم. زیرساخت فرهنگی یعنی حداقل هایی را در بحث ردهبندی سنّی اعلام کنید. مثلا اینکه کدام بازیها از نظر کشور ما مجاز است و مناسب کدام رده سنی است. اخیراً یکی از فروشگاههای توزیع اپلیکیشن ایرانی دارد ردههای سنی را رعایت میکند. اگر این فروشگاهها طبق قوانین ایران فعالیت میکنند، پس چرا هیچکس از اینها ردهبندی سنی وزارت ارشاد را رعایت نمیکنند؟
کی باید این را کنترل کند؟
آقای حاجی هاشمی: الان همین اپ استور گوگل در 40 کشور فعالیت میکند و به آن کشورها مالیات میدهد. بازیساز ما در این چند سال همین را میگوید که اگر بخواهم در ایران بازیم را منتشر کنم، باید مالیات بدهم، ولی آن خارجی میآید اینجا و راحت بازیش دانلود میشود، بدون اینکه هیچ مالیاتی بدهد. در بازیهای موبایلی الان بازیساز ما با اینکه فضا برایش فراهم است، ولی نگران است در آینده نزدیک همین بلایی که سر پیسی آمد سر او هم بیاید.
از کجا باید مطالبه شود. مسئولیتش با کی است؟
مشکل قانونی داریم. باید قانونش دیده شود. زیرساختهایش باید فراهم شود. باید نظارتها ساماندهی بهتری داشته باشند. ما یک سیاستگذاری در برنامه بازیهای رایانهای انجام دادیم. باید بازیسازان و رسانهها کمک کنند به این قضیه.
فرمودید میخواهید به سمت محتوا پیش بروید و جشنوارهای محتوا محور داشته باشید. تعریف و نگاهتان از محتوا در بحث بازی چی است؟
آقای منفرد: جشنواره به خودی خود معنی و مفهومی ندارد. جشنواره سعی میکند آدمهای مختلفی که در این فضا دغدغه دارند، چه بازیساز باشند، چه سازمانها، چه اساتید دانشگاه و چه رسانهها، دور هم جمع شوند. هنرمندان دغدغهمند تعریفشان از اثر هنری، اثری است که هم رو هم زیرش، هم بن و هم بیخش صحیح و سالم باشد. یک نکته دیگر در خصوص محتوا اینکه جشنواره عمار دنبال محتواهای سانسور شده است. اصلاً خیلی از محتواها هستند که هیچ وقت وارد فضای بازی نشدهاند. وارد سینما هم نشدهاند. مثل نماز جمعه. ما بیش از 30 سال است که داریم در کشور نماز جمعه برگزار میکنیم. این یک واقعیت جامعه ماست. هر هفته 500 هزار نفر در آن شرکت میکنند. آثار هنری و سینمایی و غیره را که میبینید یک صحنه پیدا میکنید که آن هم موضوعش نماز جمعه نبود! بخشهای زیادی از تاریخ ما سانسور شده. آنقدری که علاقه به تولید بازیهای باستانی وجود دارد، به تولید بازیهایی با موضوع تاریخ انقلاب اسلامی وجود ندارد.
آقای بیات: ما در ایران پیویست فرهنگی نداریم. این درباره بازی هم صدق میکند. کارکردهای دیگرش را برای مردم و مسئولین معرفی نکردیم. بحث پیوست فرهنگی باید در رسانه باشد. شبکه توزیع ما ناقص است. بیشترین فروشی که یک بازی داشته خلیج عدن داشته با 480 هزار نفر. در جمعیت 85 میلیونی این آمار پایینی است. بزرگترین عددی که شنیدم 520 هزار تا فلان بازی که عدد خیلی کمی است. تا این چرخه توزیع راه نیفتد و این پیوست فرهنگی بوجود نیاید، فایدهای ندارد. یکی از بازیسازان میگفت یک کمپ ترک اعتیاد است که با بازی معتادان را ترک میدهد.
موضوع دیگری که خیلی دست کم میگیریم عدم اعتماد به نفس است. ما خودمان هم خودمان را بایکوت کردهایم. چند تا از رسانهها بازیهای ما را نقد محتوایی و فرمی میکنند؟ بدترین اتفاق برای یک هنرمند این است که اثرش نادیده گرفته شود.
بگذارید توی پرانتز یک بحث کلیتر را هم مطرح کنیم. برای یک جوان مسلمانِ با عقبه انقلاب اسلامی بازی کردن چه معنی دارد؟ چه جایگاهی در سبک زندگی او دارد؟
آقای جعفری: امام صادق (ع) میفرمایند زندگی 24 ساعته را به سه تا هشت ساعت تقسیم کنید، و یک قسمت را به سرگرمی اختصاص دهید. امروزه سرگرمی بخشیش بازیهای کامپیوتری است و نمیشود از این غافل شد. نمیتوان بگوییم از اساس باید این را زد. نمیتوانم تصور کنم که ما با اصل این مسئله مقابله کنیم. مگر ما با اصل ماهواره مقابله کردیم به چی رسیدیم؟ مگر ما با اصل اینترنت در برههای مقابله کردیم به چی رسیدیم؟ این پاک کردن صورت مسئله است. نمیشود به 20 میلیون نفر گفت بازی نکن، ولی میشود ذائقهشان را عوض کرد. هفته پیش در یک برنامه تلویزیونی از فرصتی استفاده کردم و خطاب به خانوادهها گفتم به ردهبندی سنی بازیهای بچههایتان توجه کنید. رسانه ملی ما، رسانه مکتوب ما، کی با خانواده حرف میزند؟ کجا با خانواده صحبت میکند؟ ما نباید اصل را بزنیم، چون نمیتوانیم منکرش شویم.
چون بدنه اجتماعی دارد نباید بزنیمش؟
آقای جعفری: شما میتوانید تلویزیون نبینید؟
چون نمیتوانم نبینم مشروعیت میآورد؟ اصلاً فرض کنیم دشمنی نیست که بازی بسازد علیه ما. آن وقت باز هم به بازی نیاز داریم؟
آقای جعفری: پیغمبر و امیرالمومنین (ع) هم بازی میکردند.
ماهیتش متفاوت نیست؟
آقای جعفری: سوالتان اشتباه است به جهتی. دوستان اعتراف میکنند که بازی فقط سرگرمی نیست. انتقال مفاهیم و آموزش در بازی هست. برای یار امام زمان (عج) شدن نیاز به آموزش نیست؟ نیاز به انتقال مفاهیم دینی نیست؟ یکی از ابزارهای این کار بازی است. وقتی شما 20 میلیون نفر مخاطب در ایران دارید، چرا فرهنگ انتظار را از طریق بازی منتقل نمیکنیم؟
آقای رحمانی: در یکی از فیلمهای آمریکایی سکانسی هست که جنازهای را در اسید حل میکنند. چند وقت پیش در ایران همین اتفاق در ماجرای «ستایش» افتاد. اینقدر تأثیر دارد رسانه. کلاً رسانه، محتوا و فضایی دارد که باید بهش احترام گذاشت. یعنی حتی شما اگر بروید در کوهستان زندگی کنید باز هم تحت امواجی که رد میشود هستید. نمیشود ازش فرار کرد. بارها شده در آمریکا خود آمریکاییها هم از این موضوع ضربه خوردند. من هنوز سر حرف خودم هستم. تولید بیمحتوای امروزی با تولید زرد و فیلمفارسی قبل از انقلاب فرقی ندارد. واقعیت ماجرا این است که محتوا جامعه را شکل میدهد. ما هم دوست داریم کاری بسازیم که مخاطب دوست داشته باشد. مردم ما دشمن نیستند. اگر دشمن بودند انقلاب نمیکردند. اگر این مفاهیم را دوست نداشتند پایش نبودند. اگر با مردم صادق باشیم، اگر دست از شعار دادن برداریم، نصف مشکلاتمان حل میشود. کی از تفریح بدش میآید؟
آقای منفرد: ما در نشست جشنواره بازی کلیپی را پخش کردیم از یک بازی که در فرانسه به مناسبت سالگرد جنگ ساخته شده بود. آنجا تولیدکننده بازی به صراحت میگفت این فقط یک بازی نیست. برای آنها بازی، بازخوانی تاریخ است. به اضافه اینکه مگر شاخههای دیگر هنر سرگرمی نیست؟ سینما سرگرمی نیست؟ آیا توی سینما فیلمی که سرگرمکننده و جذاب نباشد میتواند مخاطب را نگه دارد؟ آیا رمان سرگرمی نیست؟ آیا موسیقی سرگرمی نیست؟ در واقع اگر دقت کنیم همه هنرها بازیند. جذابیت هم دارند. نمیشود این وسط خیلی تفکیک قائل شد. ما قبول داریم که نباید سرگرمی اولویت اول بشود و غلبه پیدا کند. الان استفاده صحیح از بازی هم قبح دارد که باید شکسته شود.
آقای بیات: ابزار انتقال فرهنگ و مفاهیم که امروز در دنیا بر آن تأکید میکنند، مخصوصاً غربیها سرگرمی است. اما اینکه این سرگرمی میخواهد مفهومی را هم برساند، و میخواهد غفلتزا باشد، بحث دیگری است. هر سال در کل آمریکا، مخاطبان مسن بازیهای رایانهای دارد بالا میرود. تعداد افراد بالای 50 سالهای که بازی میکنند امسال نسبت به سال قبل بیشتر شده است. این اتفاق الان برای تلویزیون هم افتاده. در آمریکا افرادی بودند که مینشستند پای تلویزیون تا میمردند! همه اینها را باید در نظر بگیریم.
در سند برنامه ششم توسعه جدولی هست که در آن پیشبینی شده بطور میانگین 20 درصد افزایش بازی داشته باشیم.
آقای حاجی هاشمی: در سالهای گذشته بودجه سازمانها در حمایت از بازی کم شد. از طرفی خود بازیسازان در این سالها نتوانستند روی پای خودشان باشند. در نتیجه ساخت بازیهای رایانهای در ایران متوقف شد. به اضافه اینکه یواش یواش بازیسازان شروع کردند بازی موبایلی ساختن. سازمانها دیدند که چه خوب ما از این حمایت بکنیم. یعنی الان خلط مبحثی بین بحث بازی موبایلی و اندرویدی با بازیهای پیسی اتفاق افتاده. باید این دو را تفکیک کنیم. در سند برنامه ششم این تفکیک صورت نگرفته است.
آقای رحمانی: ما چند تا بازی ساختیم که فقط بازی ساخته باشیم. اینکه تعدادی بازی در مثلاً یک سال رشد پیدا کند، درست نیست. هر تولیدی را نمیشود یک بازی اسمش را گذاشت. خیلی از بازیهای اندرویدی شاید در عرض دو سه روز بسته میشوند. واقعیت این است که نمیشود این جوری آمار بازی را برد بالا. انگشتان دست کفاف بازی ایرانی را نمیدهد. صرفاً پر کردن جداول هست.
اگر هر بازی میانگین 10 میلیون هزینهاش باشد، میتوانید بجای تعداد زیاد بازی با کیفیت پایین، یک بازی 1 میلیاردی با یک گروه درست و حسابی در ایران با همکاری چند تیم بسازیم. کمپانی بزرگی شکل بگیرد، آن وقت درآمدش بیشتر از صنعت میشود. چون میشود وارد بازار خارجی شد. میلیونها پول درآورد. کمیت ملاک نیست، کیفیت مهم است.
عمار فقط جشنواره و معرفیکننده است یا در حوزه تولید هم فعالیت میکند؟
آقای منفرد: شاید وارد شود. الان سینمای عمار راه افتاده. آثاری که روی زمین مانده را کار میکند. عمار میخواهد این کار را بکند. اولویتها را مشخص کند. الان اولویت در ساخت بازی با چه محتوا و با چه سوژهای است؟ مثلاً در پسابرجام هستیم. باید برای پسابرجام بازی بسازیم. اصلاً اقتصادی هم بخواهیم نگاه کنیم صرفه بیشتری دارد که موضوعات روز را بسازیم. اولویت عمار سوژههای روز است.
یکی از توجهات عمار این است که سعی میکند نسبت به مسائل روز واکنش نشان بدهد و بر آن موثر باشد. دیگران نسبت به کوچکترین اتفاقاتی که در جامعه ما میافتد تولیدات هنری دارند. ما نداریم. الان کشور دچار مشکلی شده. ابهامی وجود دارد. آیا مثلا برجام خوب است یا بد؟ یک عده میگویند خوب است، یک عده میگویند بد است. ممکن است یک نفر هم بگوید اینقدرش خوب است اینقدرش بد است. به هر حال الان اگر آن واقعیت و آن ابعاد گفته نشود، دچار خسارت میشویم. از طرفی چون جامعه دو قطبی است، اگر عمار فیلم یا بازی بسازد در مورد برجام، میگویند ضد دولت است.
این مسئولیت گریزی هنرمندان یا سازمانهای هنری ما است. ما میخواهیم خط شکنی کنیم. به اضافه اینکه ما باید در عمار به یک مدلی برسیم که بتوانیم کشف کنیم چهطور داستان طبس را یا واقعه تسخیر سفارت را تبدیل به بازی کنیم. در ایدهپردازی باید به این برسیم. به فرآیند تبدیل سوژه به بازی هم باید ورود کنیم.
آقای رحمانی: در همین بازی ایران 57 ما مجبور شدیم کاراکترمان را اول مارکسیست بگیریم. چون که مبارزات مسلحانه را برای کاراکتر مسلمان قبول نمیکردند. بعد ما مجبور بودیم بگوییم این تا مبارزه میکند مارکسیست است. یعنی سکانسهای آخر به جای اینکه بازی ما از فرود شروع شود و اوج بگیرد، ما اوج میگیریم بعد فرود میآییم. سخت است اینها را در نظر بگیرید.
آقای منفرد: ما وقتی در مورد هر بازی هنری حرف میزنیم یا هر هنر صنعت رسانهای حرف میزنیم، اضافه بر عناصری مثل تولیدکننده، مثل مصرفکننده، مثل فرم و محتوا مثل هدف و سند و غیره، یک چیز دیگر هم داریم به اسم چارچوب یا اسکلت و سازماندهی که نوع ارتباط اینها را با هم مشخص میکند. مشکل اصلیمان شاید سند نوشتن نباشد. الان سند هست. مشکل این است که نمیتوانیم اجرا کنیم. مشکلمان اجرایی است. بعضی چیزها را اتفاق نظر دارند که باید بیفتد. مثلاً اینکه باید دیدگاه مردم نسبت به بازی عوض شود. این دیگر هیچ سندی نمیخواهد. همه قبول دارند. این مشکل اجرایی دارد. این مشکل اجرایی را ما احساس میکنیم و برآوردمان این است که ارتباط بین اینها تعیینکننده است. مشکل ما این است که وقتی میخواهیم درباره بازی بحث کنیم میگوییم فلان سازمانی که تولید کننده است چه نقشی دارد. ولی آیا جایی مثل مسجد نمیتواند واقعاً نقش داشته باشد؟ در حوزه بازی بخش زیادی از ظرفیتها و فرصتها و امکانات جامعهمان را در این ساختار ندیدیم یا نادیده گرفتیم. اگر اینجوری نبینیم همیشه این بحث را خواهیم کرد. حداکثر مسئله ما این میشود که فلان سند را نداریم، فلان قانون مشکل دارد و از این حرفها.
امیدوارم بالاخره پدر و مادر های ایرانی به این نتیجه برسن که بازی غیر از سرگرمی میتونه آموزشی و ... هم باشه.